برخی از بازیها در زمان انتشار بهدرستی درک نمیشوند. ممکن است داستانهای عجیبوغریبی درباره روند توسعه آنها وجود داشته باشد یا منتقدان اولیه نتوانند نکات خاص بازی را متوجه شوند. این موضوع کاملاً طبیعی است!
با این حال، بسیاری از این بازیها تجربههای فوقالعادهای ارائه میدهند که به دلیل سوءتفاهمها، بازیکنان از آنها دوری کردهاند. اگر شما هم یکی از این بازیهای فهرستشده را به دلیل برداشتهای نادرست کنار گذاشتهاید، شاید اکنون زمان آن رسیده که فرصتی دوباره به آن بدهید.
1- No Man’s Sky
No Man’s Sky در زمان عرضه به دلیل تبلیغات نادرست و انتظارات غیرواقعی با بازخوردهای منفی روبرو شد. با این حال، توسعهدهندگان این بازی طی سالها بهطور مداوم آن را بهبود داده و ویژگیهای جدیدی به آن اضافه کردهاند، بهطوریکه اکنون به یکی از تجربیات برجسته در دنیای بازیهای ویدئویی تبدیل شده است.
اگر در سالهای گذشته از No Man’s Sky ناامید شدهاید، اکنون بهترین زمان برای بازگشت به این بازی است. با محتوای جدید و بهبودهای متعدد، این عنوان دیگر همان بازی اولیه نیست و اکنون تجربهای کامل و لذتبخش را ارائه میدهد
2- Sleeping Dogs
در نگاه اول، Sleeping Dogs ممکن است بهعنوان یک کلون دیگر از سری GTA به نظر برسد، اما این تصور کاملاً اشتباه است. این بازی که در ابتدا بهعنوان بخشی از مجموعه True Crime ساخته شده، داستانی منحصربهفرد و گیمپلیای متفاوت را ارائه میدهد که آن را از سایر عناوین مشابه متمایز میکند.
تمرکز Sleeping Dogs بر هنرهای رزمی و مبارزات نزدیک است و برخلاف GTA، اسلحهها نقش کمتری در آن دارند. اگر به دنبال یک تجربهی اکشن متفاوت هستید، حتماً باید به این بازی فرصتی دوباره بدهید.
3- Prey (2017)
Prey محصول 2017 یکی از بهترین بازیهای سبک Immersive Sim است که توسط Arkane Studios ساخته شده، اما به دلیل فروش پایینی که داشت، کمتر شناخته شده است. یکی از دلایل اصلی این موضوع، نام بازی بود؛ بسیاری از بازیکنان تصور میکردند که این عنوان دنبالهای برای Prey 2006 است، در حالی که هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد.
با این حال، Prey (2017) تجربهای کمنظیر از یک بازی علمیتخیلی ارائه میدهد که ارزش امتحان کردن را دارد.
4- Final Fantasy 8
Final Fantasy 8 به دلایلی نامشخص در بین طرفداران مدرن این مجموعه جایگاه مطلوبی ندارد. در حالی که این بازی تقریباً به اندازهی Final Fantasy 7 فروش داشت و در زمان عرضه نقدهای مثبتی دریافت کرد، اما با گذر زمان شهرت آن کمرنگ شده است.
بزرگترین دلیل سوءتفاهم دربارهی Final Fantasy 8، سیستم جادو و ارتباط آن با تواناییهای شخصیتهاست. بسیاری از بازیکنان مکانیزم آن را نادیده گرفتند و از آن لذت نبردند. اما اگر این سیستم را به درستی درک کنید، Final Fantasy 8 یکی از جذابترین و لذتبخشترین سیستمهای نقشآفرینی را ارائه میدهد.
5- Dark Souls
Dark Souls و ژانر “Soulsborne” احتمالاً بیشترین سوءتفاهم را در میان بازیکنان ایجاد کردهاند. بسیاری این بازی را صرفاً یک عنوان بسیار سخت برای “مازوخیستها” میدانند. این طرز فکر باعث شده تا افراد زیادی از تجربهی این شاهکار محروم شوند. در واقع، Dark Souls فراتر از چالشهایش، داستان عمیق، جهانسازی بینظیر و گیمپلی غنی را ارائه میدهد که تجربهای فراموشنشدنی را برای بازیکنان به ارمغان میآورد.
واقعیت این است که Dark Souls بازی سختی نیست، بلکه عنوانی است که بر یادگیری از اشتباهات تأکید دارد. این بازی پیشرفت را به شیوهای متفاوت تعریف میکند و مرگ را بخشی از مسیر یادگیری میداند. اگر ذهنیت خود را تغییر دهید، متوجه خواهید شد که Dark Souls یک تجربهی لذتبخش و منحصربهفرد است که به شما امکان میدهد از هر چالش و سختی در مسیر خود بهرهبرداری کنید.
6- Nier Automata
Nier Automata یکی از بهترین بازیهایی است که تاکنون تجربه کردهام، و شاید کمی نسبت به آن متعصب باشم. اما به جرئت میتوان گفت که این بازی یکی از شاهکارهای دنیای گیم محسوب میشود. داستان عمیق، گیمپلی نوآورانه و طراحی هنری جذاب آن، تجربهای فراموشنشدنی را برای بازیکنان به ارمغان میآورد که هر کسی باید آن را امتحان کند.
بسیاری از بازیکنان Nier Automata را یک عنوان انیمهای پر زرقوبرق و سطحی میدانند، اما این برداشت کاملاً اشتباه است. این بازی دارای یکی از عمیقترین داستانها، سیستم مبارزهی انعطافپذیر، موسیقی تأثیرگذار و طراحی هنری خیرهکننده است. اگر تاکنون به دلیل برداشتهای نادرست از آن دوری کردهاید، حالا وقت آن است که این تجربهی منحصر به فرد را به دنیای بازیهای خود اضافه کنید.
7- Spec Ops: The Line
متأسفانه Nier Automata در سال ۲۰۲۴ از فروشگاههای آنلاین حذف شد. اما اگر قبلاً این بازی را روی Steam خریداری کردهاید، همچنان میتوانید به تجربهی آن بپردازید. همچنین، نسخههای فیزیکی این بازی برای Xbox 360 و PlayStation 3 نیز همچنان در دسترس هستند، هرچند ممکن است قیمت آنها افزایش یافته باشد.
Spec Ops: The Line یکی از مهمترین شوترهای نظامی در تاریخ بازیهای ویدیویی است، اما نه به خاطر مکانیکهای گیمپلی، بلکه به دلیل نحوهی نمایش جنگ و درگیریها. برخلاف بسیاری از بازیهای همسبک که جنگ را قهرمانانه جلوه میدهند، این بازی رویکردی انتقادی و عمیق نسبت به آن دارد. اگر این عنوان را صرفاً به خاطر ظاهرش کنار گذاشتهاید، وقت آن رسیده که نگاهی جدید به آن بیندازید و از زوایای مختلف به پیامهای عمیق آن توجه کنید.
8- Death Stranding
احتمالاً حدس میزدید که بازی Death Stranding ساختهی هیدئو کوجیما در صدر این فهرست قرار بگیرد. پس از جدایی او از کونامی و رها کردن فرنچایز Metal Gear، زمان خلق چیزی کاملاً جدید و متفاوت فرارسید.
با این حال، شاید Death Stranding بیش از حد متفاوت بود و بسیاری از افراد نتوانستند آن را درک کنند. این بازی به اشتباه به عنوان یک “شبیهساز راهرفتن” در نظر گرفته شد. در حالی که از لحاظ فنی درست است که بازیکن باید محمولههایی را از نقطه A به نقطه B برساند، اما این شبیه به گفتن این است که DOOM فقط دربارهی رفتن از ابتدای مرحله تا انتهای آن است. موانعی که در این مسیر وجود دارند و چالشهایی که بازیکن با آنها روبرو میشود، همان چیزی است که این بازی را خاص و منحصربهفرد میکند.
Death Stranding را میتوان به شیوههای مختلفی بازی کرد؛ به عنوان یک بازی مخفیکاری، یک بازی ترس و بقا، یا حتی یک بازی ساختوساز شهری. این عنوان راههای متعددی برای پیشرفت ارائه میدهد و هنگامی که مکانیزمهای آن برای شما جا بیفتد، تجربهای منحصربهفرد و عمیق خواهید داشت. هر بازیکن میتواند با توجه به سبک بازی و ترجیحات خود، از دنیای وسیع و جذاب آن بهرهبرداری کند.